عمه جونی من این وبلاگ رو واسه تو ساختم
تا خاطرات کودکیتو توش ثبت کنم امیدوارم حوصلشو داشته باشم.
ني ني
نوزده مهر سال نود و دو
بدنيا اومد...
دوســـــ❤ــــتت دارم
بدون عنوان
قربون دست و پاي كوچولوت... ...
نویسنده :
عمـــــــــــــــ❤ــــــــــــه
14:39
بدون عنوان
عمــــــــــــــ ❤ ـــــــــــــه قربونت بشه الهي ... ...
نویسنده :
عمـــــــــــــــ❤ــــــــــــه
20:44
بدون عنوان
نی نی ما با عمو امیرش ...
نویسنده :
عمـــــــــــــــ❤ــــــــــــه
0:12
بدون عنوان
نی نی ما بلاخره بدنیا اومد. هوراااااااااااااااااا خیلی خوشحالم ...
نویسنده :
عمـــــــــــــــ❤ــــــــــــه
0:11
بدون عنوان
عكساي جديد ني ني كوچولومون ببين خالت چه ابروهايي واست كشيده... عمه جوني همه ميگفتن با اين لباس شبيه عروسكا شدي. اينجا هفت روزته. دوس دارم لپاتو گاز بگيرم ولي نميذارن... ...
نویسنده :
عمـــــــــــــــ❤ــــــــــــه
0:10
دردو دلای برادر زادم که توراهه...
اظهار وجود: فکر کنم هنوز کسی از وجودم خبر ندارد .البته وجود که چه عرض کنم .هرچند ساعت یکبار تامی خواهم سلول هایم را بشمرم همه از وسط تقسیم می شوند و حساب و کتابم به هم می ریزد. زندان : گاهی وقت ها فکر میکنم مگه چه کار بدی کردم که مرا به تحمل یک حبس 9 ماهه در انفرادی م...
نویسنده :
عمـــــــــــــــ❤ــــــــــــه
15:46
بوســـــــــــــ✿ـــــــــــه
ثبتِ لحظه اولین بوسه نوزاد بر گونه های مــــــــــــادر ، واقعاً فوق العاده س خـــــــــدایا ، قسم به بزرگیت، لذت مـــــــــــــادر شدن رو از هیچ زنی، دریغ نكن ...
نویسنده :
عمـــــــــــــــ❤ــــــــــــه
17:50
بدون عنوان
گل من امروز قرار خاله هات و مامان بزرگت وسایلتو بیارن منم صبح رفتم خونتون یکم کمک مامانت کردم  ...
نویسنده :
عمـــــــــــــــ❤ــــــــــــه
12:10