امیرعلیامیرعلی، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 21 روز سن داره

ني ني كوچولوي خونوادمون

دردو دلای برادر زادم که توراهه...

1392/7/17 15:46
536 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

46108116162768832957.gif46108116162768832957.gif46108116162768832957.gif46108116162768832957.gif46108116162768832957.gif46108116162768832957.gif46108116162768832957.gif46108116162768832957.gif46108116162768832957.gif46108116162768832957.gif

 

 

اظهار وجود:

فکر کنم هنوز کسی از وجودم خبر ندارد .البته وجود که چه عرض کنم .هرچند ساعت

یکبار تامی خواهم سلول هایم را بشمرم

همه از وسط تقسیم می شوند و حساب و کتابم به هم می ریزد.

 

زندان :


گاهی وقت ها فکر میکنم مگه چه کار بدی کردم که مرا به تحمل یک حبس 9 ماهه

در انفرادی محکوم کرده اند ؟؟؟؟!!!!!!!!!

 

فرق اینجا با آنجا :


داشتم با خودم فکر می کردم اگه قراربود ما جنین ها به جای رحم مادر در جایی از بدن

پدرها زندگی می کردیم چه اتفاقاتی می افتاد:

- احتمالا در همان هفته های اول حوصله شان سر می رفت و سزارین می کردند !!!

- کشوی میزشان را از طریق هل دادن با شکمشان می بستند !!!

- اگر ویار می کردند باعث به وجود آمدن قحطی می شد!!!

- به خاطر بی توجهی تا لحظه زایمان هم سراغ دکتر نمی رفتند و احتمالا در اداره

وضع حمل میکردند!!!

- اگر بچه توی شکمشان لگد می زد ،آنها هم فورا توی سرش می زدند تا ادب شود !!!


بلوتوث:

امروز موقع سونوگرافی هرچی برای دکتر دست تکون دادم که از من عکس نگیر نفهمید،

الان حسابی نگران شدم  

میترسم عکس هایم پخش شوند چون از نظر پوشش اصلا در وضعیت مناسبی نبودم


اعتمادسازي:


امروز همش می خواستم بروم گشت و گذار اما مادر اینقدر نگران گم شدن من است آنچنان مرا با

بندناف بسته است که نمی گذارد دور شوم


موج مکزیکی:

اینکه بعضی وقتها حسابی قاط میزنم به خاطر امواج موبایل است.مادرم،نمی شود

 

به احترام من کمتراس ام اس بازی کنی؟

فردا روز اگر نوار مغزیم مملو از موج های مکزیکی بود،

تقصیر خودت است …!راستی از پارازیت ها چه خبر؟!

 

سکوت سرشار از ناگفته هاست:

از بس به خاطر سکوت اینجا عقده ای شدم که تصمیم گرفتم به محض تولد فقط

 جیغ بزنم تا تخلیه شوم.....

 


جغرافیای بدن:

فکر کنم در قطب جنوب هستم چون در این مدت اینجا همیشه شب است...

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

مامان امیر عباس
17 مهر 92 17:23
سلام ای ول عمه.درد دلای نی نی خیلی باحال بود